کافکا

ساخت وبلاگ
من در کثافت زندگی می‌کنم. این پیشهٔ من است.
اما تو را نیز به درون این کثافت کشاندن کاملاً امرِ دیگری است. مسأله این نیست، مسأله‌ای که بسا هراس‌آورتر از این حرفهاست آن است که من از ورای تو به کثافتِ خود بیشتر واقف شدم...
من تنها در خلوتِ خویش زنده‌ام.

فرانتس کافکا
نامه به ملینا

+ نوشته شده در یکشنبه چهارم تیر ۱۳۹۶ساعت 12:17 توسط ن |
کافکا...
ما را در سایت کافکا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : wings14 بازدید : 30 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 16:48

من فکر نمی‌کنم که اندوهِ یک آدم به هنگامِ ترکِ چیزی ناشی از این باشد که دارد چیزی را که دوست دارد ترک می‌کند. اندوهِ آدم ممکن است ناشی از نقطه‌ی مقابلش باشد. آدم احساس می‌کند که پیوند‌ها چه آسان پاره می‌شود، و نیز اینکه دیگران چه آسان از آدم جدا می‌شوند ...آدم با اندوه شبهِ روابطی را به یاد می‌آورد که شکل گرفته بودند و با اندوهِ پیشاپیش شبهِ روابطی را می‌بیند که شکل خواهند گرفت.در واقع آدم هم به آ کافکا...ادامه مطلب
ما را در سایت کافکا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : wings14 بازدید : 22 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 16:48

بخشی از یک نامه ی جودی به بابا لنگ دراز خوشحالید که دختر نشدید بابا جون؟ لابد بنظرتان می آید که این همه جار و جنجال سر لباس کاملااحمقانه است. نه؟ بله هست. شک نکنید ولی همش تقصیر خود شماست. آیا داستان آن عالم آلمانی را شنیده اید که زینت آلات را زاید میدانست و خوار میشمرد و طرفدار این بود که زن ها لباس هایی مناسب و فقط برای پوشاندن بدنشان به تن کنند؟ زن آن عالم که آدمی حاضر به خدمت و مهربان بود اصلاح لباس را قبول کرد. فکر میکنید آن عالم بعدش چه کار کرد؟ با دختری آوازه خوان فرار کرد.  + نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم خرداد ۱۳۹۶ساعت 5:39 توسط ن | کافکا...ادامه مطلب
ما را در سایت کافکا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : wings14 بازدید : 24 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:19

بخشی از کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد


... خيلي از زنها از خودشان مي پرسند :
چرا فرزندي به دنيا بياورم ؟ براي اينكه گرسنگي بكشد ؟ از سرما بلرزد ؟ از خيانت و توهين رنج ببرد ؟

واقعاً آيا "هيچ بودن" بهتر است يا "بودن" و درد كشيدن ؟
من حتّي در لحظاتي كه بخاطر شكستها و ناكامي هايم أشك ميريزم ، چنين نتيجه گيري مي كنم كه

"بودن و درد كشيدن " بهتر از "هيچ بودن است.

+ نوشته شده در پنجشنبه یکم تیر ۱۳۹۶ساعت 22:23 توسط ن |
کافکا...
ما را در سایت کافکا دنبال می کنید

برچسب : اوریانا,فالاچی, نویسنده : wings14 بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:19

ممكن است آتش بزرگي در ضمير ما شعله ور باشد ، ولي چه فايده وقتي كسي نميتواند خود را با آن گرم كند ؟

آنوقت است كه رهگذران فقط كمي دود ميبينند كه از دودكش بيرون مي آيد و هيچ اثري ندارد.

براستي چه بايد كرد؟

کتاب شورزندگي نوشته ایروینگ استون  بخشی از  نامه هاي ون گوگ به برادرش 

+ نوشته شده در شنبه سوم تیر ۱۳۹۶ساعت 16:19 توسط ن |
کافکا...
ما را در سایت کافکا دنبال می کنید

برچسب : سینه,پاره,دارم,آتشی, نویسنده : wings14 بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:19

من در کثافت زندگی می‌کنم. این پیشهٔ من است.
اما تو را نیز به درون این کثافت کشاندن کاملاً امرِ دیگری است. مسأله این نیست، مسأله‌ای که بسا هراس‌آورتر از این حرفهاست آن است که من از ورای تو به کثافتِ خود بیشتر واقف شدم...
من تنها در خلوتِ خویش زنده‌ام.

فرانتس کافکا
نامه به ملینا

+ نوشته شده در یکشنبه چهارم تیر ۱۳۹۶ساعت 12:17 توسط ن |
کافکا...
ما را در سایت کافکا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : wings14 بازدید : 29 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:19

آه حتی خودم هم نمی‌دانم چه می‌خواهم؛ عجب وضعی برای خودم ایجاد کرده‌ام!
تا دوباره از این حال بیرون بیایم راه دشوار درازی در پیش خواهم داشت..
پس خنده کن به حالم، کاری نیست که بیشتر از این دوست داشته باشم.

فرانتس کافکا
نامه به فلیسه

+ نوشته شده در شنبه دهم تیر ۱۳۹۶ساعت 8:25 توسط ن |
کافکا...
ما را در سایت کافکا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : wings14 بازدید : 26 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:19

من فکر نمی‌کنم که اندوهِ یک آدم به هنگامِ ترکِ چیزی ناشی از این باشد که دارد چیزی را که دوست دارد ترک می‌کند. اندوهِ آدم ممکن است ناشی از نقطه‌ی مقابلش باشد. آدم احساس می‌کند که پیوند‌ها چه آسان پاره می‌شود، و نیز اینکه دیگران چه آسان از آدم جدا می‌شوند ...آدم با اندوه شبهِ روابطی را به یاد می‌آورد که شکل گرفته بودند و با اندوهِ پیشاپیش شبهِ روابطی را می‌بیند که شکل خواهند گرفت.در واقع آدم هم به آزادی نیاز دارد و هم به وابستگی، اما هر کدام بجای خود،و آدم با ناراحتی در می‌یابد که جاها را با هم قاطی کرده است. فرانتس کافکا نامه به گرته بلوخ + نوشته شده در جمعه شانزدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 19:18 توسط ن | کافکا...ادامه مطلب
ما را در سایت کافکا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : wings14 بازدید : 34 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:19

پرويز عزيز ، اميدوارم حالت خوب باشد اگر از حال من و كامي هم بپرسي بد نيستيم ديگر حوصله أم بكلي سر رفته تو هم كه نمي آيي و من هم كس ديگري را ندارم كه با او رفيق باشم ،....... پرويز جان من نميدانم تو با من چه خواهي كرد ؟ آيا مرا دوست خواهي داشت يا روزي مرا ترك خواهي كرد ، من تو را دوست دارم از ته قلب ميگويم ، هيچوقت خاطره محبت هاي تو را فراموش نميكنم .نميخواهم تو را بدبخت ببينم هر وقت حس ميكنم وجود من باعث بدبختي و ناراحتي توست ، فروغ را از صحنه ي زندگي تو كنار ميكشم !من نميخواهم تو به خاطر من كه ارزش و لياقت فداكاري را ندارم رنج بكشي !پرويز به خدا نميداني چقدر بدبخت هستم ، هيچ وقت فريب ظاهر من کافکا...ادامه مطلب
ما را در سایت کافکا دنبال می کنید

برچسب : نامه,فروغ,فرخزاد,همسرش,پرویز, نویسنده : wings14 بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:19


من پرنده عجیبی هستم که در شهرها به‌صدای اول، همه دور من جمع شده و کم‌کم وقتی که نمی‌توانند مرا و اسرار مرا بشناسند از من دور می‌شوند

+ نوشته شده در یکشنبه یکم مرداد ۱۳۹۶ساعت 22:45 توسط ن |
کافکا...
ما را در سایت کافکا دنبال می کنید

برچسب : ازنامه,نیما,یوشیج,نظام, نویسنده : wings14 بازدید : 8 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:19